۱۳۸۷ مهر ۳۰, سه‌شنبه

ما با جمهوری اسلامی طرفیم

گلستان جاوید اصفهان هم از آسیب انقلابیون اسلام ناب زده در امان نماند. خبر تأسف باری که در کنار صدها دیگر از این دست جای گرفت.

http://www.hrairan. com/Archive_ 87/1123.html

http://www.youtube. com/watch? v=hHKboiwlQIo

این نخستین باری نیست که گورستان های بهائی هم سهمشان را از تیرهائی که دشمنان آئین بهائی هر روز به سمت این جامعه بی دفاع نشانه می روند٬ دریافت می دارد. بعد از انقلاب اسلامی٬ آن زمان که هیولای عقده های فروخفته مرتجعین به قدرت رسیده٬ سوار بر مرکب بی مایگان ترقی خواه٬ امام زمان وار٬ عجل الله گویان٬ تا زانو در موج خون فرو رفت٬ جامعه بهائیان ایران خود را در برابر سیل مخرب و بنیان کن همان ارتجاع کور مذهبی یافت که سالها آن را تجربه کرده بود٬ ولی اینبار آنرا در لباس دولت و قدرت و حکومت می یافت. بهائی ایرانی دستگیر شد٬ کشته شد٬ تبعید شد٬ بی کار شد٬ بی پناه شد و آن شد که باید هفتاد من کاغذ مثنوی سرود برای دیباچه ای بر این رنجنامه. و اما چه شد که باید گورستان های بهائی هم تخریب می شد!

پس از تخریب گورستان های بهائی٬ در سالهای آغازین پس از انقلاب٬ در بسیاری از شهرها٬ مسؤلان محلی بزودی مجبور شدند که با واقیت روبرو شوند. واقعیتی به تلخی و شومی مردۀ بر زمین مانده. بهائی مرده٬ گلستان جاوید ویران شده٬ گورستان عمومی شهر هم جای مردگان بهائی نیست. چه که اگر در آنجا دفن شوند٬ همان شب اول قبر از اعماق خروارها خاک٬ به ریش کثیف نکیر و منکر خواهند خندید و دکان خاک آلودشان را بعد از پانزده قرن بر سرشان خراب خواهند کرد. پس ناگزیر از این شدند که قطعه زمینی را برای این منظور در اختیار بهائیان قرار دهند. تقریبا در اکثر شهرهای ایران آنچه که هم اکنون بعنوان گورستان٬ یا به اصطلاح بهائی آن٬ گلستان جاوید٬ مورد استفاده قرار می گیرد٬ قطعه زمینی است نسبتا با فاصله از شهر وطبعا دور از امکانات شهری مانند آب لوله کشی و برق. که اداره آنها را بیش از پیش دشوار می سازد. و البته در تمام این سالها از دستبردها و خرابکاری های عمال حکومت اسلامی در امان نبوده اند. بارها و بارها بهائیان در این زمینهائی که اکثرا بایر بوده اند و موات (که اگر نبود برای این منظور اختصاص نمی یافت) ٬ اقدام به درختکاری و ایجاد فضای سبز کرده اند٬ و مدتی بعد تمام آن درختان را کمر شکسته و ریشه کن شده یافته اند. در همین گورستان اصفهان حدود دوهزار و پانصد اصله درخت را از بین بردند. به دفعات بسیار٬ وقتی که برای تشییع جنازه به گورستان رفته اند٬ جاده های دسترسی را مملو از نخاله های ساختمانی و زباله های شهری یافته اند. یا با سنگ قبرهای شکسته روبرو شده اند. گوئی برای پدران و مادران ما آرامگاه ابدی متصور نیست. گاهی صحنه ای را در پیش چشم می آورم که شب است٬ هوا ابری و غم گرفته است٬ شبی بی مهتاب است و نازنین پدربزرگم آرمیده است. آنگاه مردکی الدنگ با  ریشی نتراشیده و دستانی آلوده بر مزارش می آید و درختی را که عمو بر بالای سرش کاشته می شکند و سنگ قبرش را می خراشد.

به راستی این مرده آزاری از سوی جمهوری اسلامی به چه معناست؟ قطع دو هزار و پانصد اصله درخت در گلستان جاوید اصفهان٬ یقینا محصول بد مستی های شبانه اشرار محلی نیست. چه کسی اینگونه٬ چون جمهوری اسلامی و وابستگانش و همفکرانش٬ به تمام قوا سعی در محو  فیزیکی و اجتماعی جامعه بهائی دارد؟ آیا جمهوری اسلامی واقعا فکر می کند که با استخدام لباس شخصی های مفت خور جمهوری اسلامی برای خرابکاری٬ کسی رد پای حکومت را بر این ویرانه به جا مانده نمی بیند؟  قطع یک درخت کافیست که مأموران شهرداری و محیط زیست را یا برای اجرای قانون و یا برای اخاذی در اسرع وقت به محل بکشاند. حال چگونه است که پس از قطع این تعداد از درختان همه مسئولین مربوطه لب به سکوت دوخته اند.

تیغی که تاریخ به دست این زنگیان مست داد٬ اکنون بر سر زنده و مرده فرود می آید و بر سر هر آن چیز و هر آنکس که با خرافات و توهمات این تیغ کشان بی مایه همخوان نباشد. از این منظر مردگان بهائی هم "نقص پرونده" دارند٬ مردگان بهائی هم "اقدام بر علیه امنیت نظام" می کنند. آیا اینکه گورستانهای بهائی هم از گزند جمهوری اسلامی و همدستانش دور نمی ماند٬ نشانه ای آشکار بر عمق دشمنی و بهائی ستیزی جمهوری اسلامی نیست؟ دشمنی با هر آنچه که نشانی از بهائی بودن دارد.

این را فقط نوشتم برای آن دسته از دوستان عزیزم که به جز خوش قلبی و خوب انگاری از ایشان ندیده ام. بارها دیده ایم که بعد از همه بلاهائی که ممکن است بر سر یک بهائی بیاورند٬ و وقتی که جمهوری اسلامی از آن بیم دارد که شخص مورد ستم صدای دادخواهی اش بلند شود و این شکایت به گوش مراجع بین المللی برسد٬ و برگ سیاه دیگری بر سیاهکاری های جمهوری اسلامی اضافه شود٬ در این میان شخصی از میان اینان بعنوان دوست و ناصح مشفق به شخص بهائی نزدیک می شود و به او توصیه می کند که اگر این قضیه را به سکوت بگذراند٬ مشکلش زودتر حل خواهد شد. می گوید که تو هیچ مگو٬ من خود مراقبم. و چه کند آن بهائی٬ که به دارازای عمر به او آموخته اند "بد مشنو و بد مبین". پس ممکن است پیش خود گمان کند که در جمهوری اسلامی هم آدم خیر خواه پیدا می شود!! در این حکومت اسلامی که دشمن قسم خورده جامعه بهائی است آنچنان که تحمل مردگان بهائی را هم ندارد.

در میانه این همه مشکلات و بلاهائی که هر روز بیشتر از روز قبل بر جامعه بهائیان ایران وارد می شود٬ تنها و اثر بخش ترین اقدامی که جامعه بی پناه بهائیان ایران می تواند انجام دهد این است که این شجاعت مثال زدنی را که در تمام این سالها از خود به نمایش گذاشته٬ در جهت دادخواهی و پی گیری صحیح موارد نقض حقوق بشر از طرق قانونی ممکن به کار گیرد. به طور حتم مراجعه به دفاتر دولتی و حقوقی در ایران کار ساده ای نیست. مراجعه به اداراتی که فساد و ارتشا تمام ارکان آنرا فرا گرفته. به علاوه این که عموما افرادی که بر مسند مراجع حقوقی٬ قضائی و انتظامی تکیه می زنند از همفکران جمهوری اسلامی اند و بهائی ستیز و از پیش معلوم است که چگونه با بهائیان ستم دیده برخورد خواهند کرد. اما مراجعه٬ پی گیری و دادخواهی مفید ترین اقدامی است که می شود در این شرایط انجام داد. حد اقل دستاورد این چنین اقدامات این است که مدارک محکم و مستدل تری برای ارائه به مراجع بین المللی فراهم می شود. و در صورت عدم امکان ارائه دادخواهی به مسؤلین قضائی ایرانی باید از هر امکانی برای مطلع نمودن جامعه بین المللی بهائی٬ از مشکلاتی که برای افراد بهائی ایجاد می کنند استفاده نمود. خطرناکترین ترین اتفاقی که ممکن است برای یک فرد بهائی بیفتد این است که در صورت گرفتاری در دام دشمنان امر٬ اینگونه تصور کند که با مسکوت گذاشتن موضوع مشکلات به آرامی از سر او رفع خواهد شد. تجربه این سالها نشان داده است که این سکوت فقط فرصت بیشتری برای معاندین امر بهائی ایجاد می کند برای بیشتر ضربه زدن به پیکره جامعه بهائی و البته در نوبت اول به خود فرد مورد ستم. اینکه گاهی از گوشه و کنار از دوستان بهائی می شنوم که یکی از این حضرات را بهتر از دیگری می دانند و یا فی المثل می گویند آن یکی آدم خوبی بود یا آن دیگری طینتش خوب بود و از این قبیل تصورات. به فرض محال که اینگونه هم باشد٬ چیزی از اصل موضوع تغییر نمی کند. و آن اینکه ما با جمهوری اسلامی طرفیم که دشمن قسم خورده هرچه بهائی و "بهائیت" است. ما با جمهوری اسلامی طرفیم و از این کوزه جز جنایت و نفرت برون نمی تراود.    

  

         

هیچ نظری موجود نیست: